Solidarity and Celebration for Mothers Living with HIV
ماجرای زندگی یک مادر با اچ آی وی
من بعنوان یک مادر, یک همسر و مشاور سلامتی که با اچ ای وی در آفریقای جنوبی زندگی می کند, در باره نگرانی و ترسهایی که یک زن مبتلا به اچ آی وی دارد, او را می توانم خوب درک و احساس کنم. هنگامی که آن زن وضعیت ابتلای خود به اچ آی وی را در اجتماع آشکار می کند به چیزهایی که دوست دارد فکر می کند. زمانیکه متوجه شدم که به اچ آی وی مبتلا هستم از زدن انگ و توهین در جامعه به وضع اضطراری خودم بدلیل تشخیص یک ویروس شفا نیافتنی ترس بیشماری داشتم.
اما بدلیل همین درد روحی به تعدادی از موارد سودمند آشکار ساختن وضعیت ابتلای خود پی بردم و به شادیهایی زیادی در زندگی ام نیز دست یافتم. بطور نمونه با انسانهایی برخوردم که از اچ آی وی هیچ چیز نمی فهمیدند و آن را مردود می شماردند و مرا بدلیل بیماری ام قضاوت می کردند. اما بسیاری از دوستان نزدیکم و اعضای خانواده ام مرا دوست داشته و به من عشق می ورزیدند. بویژه هنگامیکه به پشتیبانی نیازمند بودم و بیشتر اوقاتی که احساس نابود شدن و از بین رفتن میکردم مرا همراهی می کردند.