همبستگی, پشتیبانی و جشن برای مادرانی که با „اچ آی وی“ زندگی می کنند

Solidarity and Celebration for Mothers Living with HIV

EGPAF Ambassador Florence Ngobeni-Allen and her son Kulani. photo: Florence Ngobeni-Allen / EGPAF

EGPAF Ambassador Florence Ngobeni-Allen and her son Kulani. (photo: Florence Ngobeni-Allen / EGPAF)

ماجرای زندگی یک مادر با اچ آی وی

من بعنوان یک مادر, یک همسر و مشاور سلامتی که با اچ ای وی در آفریقای جنوبی زندگی می کند, در باره نگرانی و ترسهایی که یک زن مبتلا به اچ آی وی دارد,  او را می توانم خوب درک و احساس کنم. هنگامی که آن زن وضعیت ابتلای خود به اچ آی وی را در اجتماع آشکار می کند به چیزهایی که دوست دارد فکر می کند. زمانیکه متوجه شدم که به اچ آی وی مبتلا هستم از زدن انگ و توهین در جامعه به وضع اضطراری خودم بدلیل تشخیص یک ویروس شفا نیافتنی ترس بیشماری داشتم.

اما بدلیل همین درد روحی به تعدادی از موارد سودمند آشکار ساختن وضعیت ابتلای خود پی بردم و به شادیهایی  زیادی در زندگی ام  نیز دست یافتم. بطور نمونه با انسانهایی برخوردم که از اچ آی وی هیچ چیز نمی فهمیدند و آن را مردود می شماردند و مرا بدلیل بیماری ام قضاوت می کردند. اما بسیاری از دوستان نزدیکم و اعضای خانواده ام مرا دوست داشته و به من عشق می ورزیدند. بویژه هنگامیکه به پشتیبانی نیازمند بودم و بیشتر اوقاتی که احساس نابود شدن و از بین رفتن میکردم مرا همراهی می کردند.

در سال 1997 همسرم و دختر پنج ماه ام را بدلیل بیماری ایدز از دست دادم. این اتفاق مرگبار ناگوار قلب مرا بسختی شکست. بعد از از اینکه وضعیت ابتلای خود به ویروس اچ آی وی را به کسانی که آنها را واقعا دوست می داشتم آگاه ساختم آغاز به درمان و آنهم بطور مداوم و بدون ترس با داروهای ضد ویروس اچ آی وی کردم. سپس مدتی بعد با شوهر جدیدم آشنا شدم که مرا با آنچه که هستم پذیرفت و اکنون دارای 2 پسر مشترک از همدیگر می باشیم. هر دوی بچه ها اچ آی وی منفی و کاملا سالم هستند. زیرا من در دوران باروری خود, موارد پیشگیری و سرایت ویروس اچ آی وی به فرزندان خود را درست رعایت و بخوبی انجام وظیفه کرده بودم.

تجربه من در دوران زندگی با اچ آی وی موجب شد که بعنوان مشاور سلامت و همچنین سفیر در سازمان خیریه ایدز الیزابت گلسر که برای کودکان تشکیل شده شاغل شوم و در این راه تلاش کنم. من در این سازمان مادرانی که اچ آی وی مثبت هستند را تشویق می کنم که وضعیت ابتلای خود را به فامیل و دوستانشان و کسانی که آنها را می توانند پشتیبانی کنند آشکار کنند. البته این را هم می دانم انسانهایی دیگری هم وجود دارند که این آشکار سازی برای آنان بسیار دشوارست و می گویند که مبتلایان به اچ آی وی دردسر ساز و آویزان هستند. بویژه برای یک زن که به شریک زندگی یا همسرش و فرزنداش بخواهد این موضوع را بگوید.

انگ و تبعیض فکر و روح یک زنی را که به ویروس اچ آی وی مبتلا شده است پیوسته دنبال می کند. او هراسانست که از اینکه بر او حکم شود و او را در جامعه امتناع کنند. به همین دلیل است که می گوییم: چرا „مشاوره اچ آی وی“ اینقدر اهمیت دارد. اینکه من برای مراجعین صحبت کنم و آنها را انتخاب کرده و بگویم که چه زمانی و چگونه وضعیت آشکار کردن ابتلای خود را به اطرافیان اطلاع دهند. برخی از مشکلات من در هنگام مشاوره دادن به کسانیست که بطور زوجی یا با شرکای زندگی شان نزد من می آیند. بطور نمونه  توضیح دادن اینکه چگونه است زمانی که یکی از شرکا به اچ آی وی مبتلاست و دیگری مبتلا نباشد. در چنین مواردی موضوعاتی به میان کشیده میشود به مانند تقصیر و گناه و یا وفادار نبودن یکی از زوجین می تواند روابط این دو زوج را به خطر بیندازد.

بعنوان مشاور به مراجعه کننده گانم کمک می کنم که آنان همیشه می توانند از ما پشتیبانی و راهنمایی بگیرند و اینکه چگونه با وجود اچ آی وی تندرست زندگی کنند. من به آنها در باره غم عمیق خودم می گویم بدلیل سرایت و مرگ دخترم به اچ آی وی و همچنین شادیهای بسیار دیگری که اکنون در خود احساس می کنم. به عنوان نمونه هنگامی که می بینم پسرانم از خواب بیدار می شوند شادی عمیقی دارم.

روز مادر یک مناسبتی است برای ابراز همبستگی با مادرانی که فرزندان خود را بدلیل اچ آی وی از دست داده اند و آنهایی که با اچ آی وی زندگی می کنند. و همچنین روزیست که زنان با اچ آی وی قادر هستند که فرزندانی فاقد از اچ آی وی بدنیا آوردند و آن  را جشن می گیرند. روزیست برای همبستگی و پشتیبانی با همه مادرانی که خود را متعهد دانسته و بر ضد انگ و تبعیض مبارزه می کنند. آشکار کردن وضعیت ابتلای خود, می تواند راهی دشوار باشد.


برگردان:
کیومرث سراج الهی و برگرفته از سایت انگلیسی زبان, Elizabeth Glaser Pediatric AIDS Foundation