مصایب مضاعف زن بودن، وقتی اچ‌آی‌وی مثبت باشی

زنان مبتلا به ایدز در ایران نسبت به مردان شرایط بدتری دارند و نیازمند کمک‌های بیشتری هستند

زنان مبتلا به ایدز در ایران نسبت به مردان شرایط بدتری دارند و نیازمند کمک‌های بیشتری هستند

„می دانی، وقتی زنی و می گویی ایدز دارم اولین فکری که اغلب به ذهن طرف مقابل می رسد این است که لابد تن فروشی کرده، این برای خودم بارها پیش آمده. مثلا یک بار مادر یکی ازدوستانم که فهمیده بود من و دوستم هنوز باهم رابطه داریم گفت تو فاحشه ای، ایدز بیماری فاحشه هاست این را خدا توی دامن تو گذاشته؛ این مجازات توست.“

این ها را مهتاب ۳۳ ساله که ۶ سال است با این بیماری دست به گریبان است می گوید و ادامه می دهد: „هیچ دوستی که اچ‌آی‌وی مثبت نباشد ندارم، شاید اگر خودم هم سالم بودم با کسی که مبتلا به ایدز است معاشرت نمی کردم. نمی دانم.“

من فاحشه نیستم من مثل میلیونها آدم دیگر با کسی که دوستش داشتم سکس کردم. او مبتلا به ایدز بود و من هم مبتلا شدم. او خودش هم نمی دانست که ایدز دارد. من هم نفهمیدم از کجا گرفته یعنی بعد از اینکه او فهمید ایدز دارد و من هم آزمایش دادم و مثبت بود، آنقدر حالم خراب شد که دیگر سراغی از او نگرفتم بعدش هم که افسرده بودم اصلا نفهمیدم چه شد و کجا رفت.“

از او درباره دوران افسردگی‌اش می پرسم که می گوید:“پیش ۱۰ تا دکتر رفتم و بیش از ۲۰ بار آزمایش خون دادم تا باورم شد که به اچ‌آی‌وی مبتلا هستم. دو سال اول دچار افسردگی شدید بودم و پایم را از خانه بیرون نگذاشتم داروها را به زور به من می دادند. بعد از آن دو سال سخت که همیشه در رختخواب و در انتظار مرگ گذشت حالا چهار سال است که با کمک مشاور و حمایت های خانواده زندگی معمولی تری دارم. می گویم معمولی تر، چون هنوز زندگی ام نرمال نیست اما دیگر مثل قدیم کنج خانه نیستم و به کارهایم می رسم“

مهتاب دوست دارد از ایران برود و معتقد است جامعه ایران جایی برای بیماران مبتلا به اچ‌آی‌وی_ایدز ندارد: „تا می گویی ایدز دارم همه از دور و برت می روند. می‌توانید تصور کنید که حتی دکترها و پرستارهاهم نگاهشان سنگین است؟ یک بار که به شدت مسموم شده بودم به اورژانس یک بیمارستان رفتم و گفتم من مسموم شدم و ضمنا اچ‌آی‌وی مثبت هستم. دکتر برایم نسخه نوشت و در پرونده ام آورد که ایدز دارم پرستارها برای تزریق سرم به من جر و بحث می کردند. اینها تازه آدمهای تحصیل کرده و آشنا با بیماری هستند؛ دیگر ببینید بقیه ممکن است چه رفتاری داشته باشند. برای همین چیزهاست که نمی خواهم هرچقدر هم که از عمرم مانده باشد را در ایران بگذرانم فکر می کنم در کشورهای اروپایی این موضوع حل شده باشد. به هر حال من عزمم را جزم کرده ام. با مشاورم هم حرف زدم نظر او هم مثبت است. حرف خوبی زد، گفت: همین زن بودن در ایران هم سخت است چه برسد به اینکه زنی مبتلا به ایدز باشی“

مهتاب یکی از ۲۳ هزار بیمار شناخته شده مبتلا به ایدز در ایران است. طبق اعلام وزرات بهداشت ایران حدود ۹ درصد از این تعداد را زنان تشکیل می دهند. آماری که به عقیده کارشناسان بسیار کمتر از تعداد واقعی مبتلایان است و تخمین می‌زنند تعداد واقعی مبتلایان به ایدز در هر جامعه، چهار برابر تعداد افراد شناسایی شده است.

در آمارهای جهانی تعداد مبتلایان زن بیشتر از مبتلایان مرد است، این در حالی است که در ایران آمار مردان مبتلا به ایدز بیشتر از زنان است. البته چنین موضوعی دور ذهن به نظر می رسد چرا که جامعه ایران هم تابعی از مدل جهانی است و این مورد مشخص تناقض آمارها را بیشتر نشان می‌دهد.به نظر می‌رسد تابوهای اجتماعی، ترس از اخراج از خانه، انگ خوردن و حتی ترس از جان موجب شده بسیاری از زنان مبتلا به ایدز تمایل نداشته باشند دیگران را از بیماری خود آگاه کنند.

فروزان رحیم دوست، مدیر عامل انجمن حمایت از زنان مبتلا به ایدز به روزنامه جام‌جم می‌گوید: „آمار دقیقی از تعداد زنان مبتلا به ایدز در کشور ما وجود ندارد اما در یک نگاه واقع بینانه می‌توانیم بگوییم برای تخمین تعداد واقعی زنان مبتلا به ایدز باید آمارهای رسمی را ضرب‌ در هفت کنیم.“

رحیم‌دوست عمده مشکلات این گروه از زنان را دو موضوع بیکاری و طرد شدن می‌داند و مثال می‌زند: „موردی داشتیم که یک خانم مبتلا به ایدز در یکی از شهرها توسط اهالی کتک خورده و به حاشیه شهر تبعید شده بود. حتی اطلاعات ناکافی مردم نسبت به بیماری ایدز به حدی گسترده است که شخصا مشاهده کردم خانمی حتی از گرفتن بروشورهای آگاهی بخشی در مورد ایدز نیز ترس و واهمه داشت.“

او یادآوری می‌کند: „متاسفانه عمق ناآگاهی مردم نسبت به این بیماری به حدی بالاست که حتی برخی فعالان حوزه سلامت کشور نیز در این مورد می‌ترسند و گاه از پذیرش خانم‌های مبتلا به ایدز در دندانپزشکی‌ها یا برای انجام عمل سزارین سرباز می‌زنند و نگران انتقال ویروس ایدز هستند. در واقع می‌خواهم بگویم به دلیل ناآگاهی مردم نسبت به این بیماری، بسیاری از زنان مبتلا به ایدز از جامعه رانده می‌شوند.“

به گفته این متخصص دومین مشکل اساسی این دسته از زنان را بیکاری است. در حدی که „اگر در محل کار بفهمند خانمی مبتلا به ایدز است، خطر اخراج آن خانم خیلی بالاست.“

زنان مبتلا حتی خود را معرفی نمی‌کنند

شهلا یکی دیگر از زنان مبتلا به ایدز ایرانی است. او ۳ سال است با اچ‌آی‌وی مثبت زندگی می کند، می‌گوید: „اوایل به همه می گفتم، فکر می کردم باید بگویم و دیگران هم حتما به مرور زمان می پذیرند. وقتی از محل کارم که یک شرکت بزرگ دولتی بود اخراج شدم و پدرم مجبور شد هزینه زندگی من را بپردازد، وقتی هیچ بیمارستان و دندانپزشکی من را با نپذیرفت یا پرسنلش به چشم یک تکه آشغال نگاهم کردند. وقتی بقیه تا من را می دیدند پچ پچ را شروع می کردند. دیگر به کسی نمی گویم. همان حلقه دوستانم که آنها هم مبتلا به ایدز هستند برایم کافیست ما کنار می نشینیم تا جامعه پاک و پاکیزه شان آلوده نشود.“

شهلا دوست ندارد درباره دلیل ابتلایش به ایدز توضیحی بدهد:“ اصلا چه فرق می کند؟ چه اهمیتی دارد؟ معتاد بودم؟ شوهرم معتاد بود؟ شوهرم با کس دیگری خوابید؟ تتو کردم؟ هر چی، من این بیماری را دارم. مثل هر بیمار دیگری مثل یک بیمار مبتلا به سرطان، مثل کسی که تومور مغزی دارد. چرا باید دنبال علت باشید؟ تا انگ بزنید؟ رنج بیماری برای اچ‌آی‌وی مثبت ها کم نیست؟ دست از سرمان بردارید اصلا.“

زنان مبتلا به دلیل شرایط موجود در ایران ترجیح می‌دهند به مراکز درمانی مراجعه نکنند

زنان مبتلا به دلیل شرایط موجود در ایران ترجیح می‌دهند به مراکز درمانی مراجعه نکنند

یک آسیب شناس اجتماعی که می خواهد نامش مخفی بماند در خصوص زنان مبتلا به ایدز و شرایطشان به بی بی سی فارسی می گوید: „موضوع ایدز زنان ایرانی از دو جهت اهمیت دارد، اول این که زنان مبتلا به ایدز بیماریشان را پنهان می‌کنند چون نگران برچسبی هستند که به آنها زده می‌شود و این معضل نه‌تنها در سطح اجتماعی حتی در سطح درمانی هم وجود دارد. یعنی از ترس خانواده و جامعه حتی حاضر نیستند خودشان را معرفی کنند و وارد مرحله درمان بشوند. شما تصور کنید که در شهرستان هایی که به خاطر دوستی دخترها و پسرها حتا قتل اتفاق می افتد یک زن مبتلا به ایدز چطور می تواند زندگی کند؟“

او در ادامه عنوان می‌کند: „در هر نوع بیماری، بیمار باید با روحیه‌ای مناسب روند درمان خود را پیگیری کند. در مورد ایدز که روحیه فرد مبتلا درهم می‌شکند، این موضوع اهمیت دوچندان پیدا می‌کند اما متاسفانه زن ایرانی مبتلا، زیر فشار نگاه و ذهنیت اطرافیان، امیدی به بهبود ندارد و در مواردی دیده شده که از زودتر فرارسیدن مرگ خود استقبال می‌کنند و یا این که به افسردگی حاد دچار شده و بر مشکلات درمانشان اضافه می‌شود.“

چندی پیش عباس صداقت رئیس اداره ایدز وزارت بهداشت با اعلام تغییرات در الگوی انتقال این بیماری اعلام کرده است: „سال‌های اخیر تعداد موارد انتقال بیماری از طریق ارتباطات جنسی محافظت نشده بیشتر شده و از طرف دیگر تعداد موارد ابتلای زنان نیز بیشتر شده است.“

از سوی دیگر طبق امارهای منتشر شده زنان بسیار بیشتر از مردان در معرض ابتلا به ایدز قرار دارند چرا که این مردان هستند که غالبا برای روابط جنسی و محافظت و استفاده از کاندوم تصمیم‌گیرنده هستند. یک روانشناس با تایید این موضوع می گوید:“زنان ایرانی اکثرا برای درمیان گذاشتن این دست از مسائل با شریک جنسی خود احساس راحتی نمی کنند. برای زنی که در انواع محدودیت ها رشد پیدا کرده سخت است تا به شریک جنسی خود بگوید از کاندوم استفاده کند.“ و این موضوع هم عامل دیگری برای آسیب پذیری بیشتر زن ایرانی می‌شود. آسیبی که می تواند تمام زندگی او را تحت الشعاع قرار داده و برخلاف مردان، یا برای درمان پیشقدم نشده و یا این که خدمات درمانی مناسبی در اختیار او قرار نمی‌گیرد.

بی بی سی فارسی